قطعنامه حزب اتحاد کمونيسم کارگرى٬

موقعيت جمهورى اسلامى
و چشم انداز عروج اعتراضات توده اى

١- ایران در آستانه یک انفجار سیاسی زیر و رو کننده قرار دارد. نه فقط مبانی پایه ای بحران جمهوری اسلامی در متن بحران اقتصادی جهان سرمایه داری تشدید شده بلکه حذف سوبسیدها٬ تعطیلی وسیع صنایع٬ بیکار سازیهای گسترده و تحریم اقتصادی به فقر و فلاکت اقتصادی و گرسنگی توده های زحمتکش مردم دامن زده است. علاوه بر این٬ تشدید جدال باندهای حکومتی٬ ناتوانی در سرکوب اعتراضات مردم٬ دورنمای سقوط و سرنگونی حکومت اسلامی را بیش از بیش به کابوس دستجات اسلامی حاکم تبدیل کرده است. 

٢- یک فاکتور تعیین کننده در تشدید بحران جمهوری اسلامی شکل گیری خیزشهای توده ای در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا و سرنگونی حکومتهای استبدادی در این گوشه از جهان است. این رویدادها فى الحال تاثیرات بسزایی در سیمای سیاسی جهان داشته اند. یکی از نتایج بلافصل این تحولات ضرباتی است که تاکنون جنبش اسلام سیاسی در متن این خیزشهای توده ای و بیداری مردم منطقه خورده است. سرنگونی حکومت استبدادی بشار اسد در سوریه حلقه تعیین کننده دیگری در زوال اسلام سیاسی است. از طرف دیگر تلاش برای سرنگونی و نه اصلاح و جرح و تعدیل حکومتهای مستبد و خودکامه اکنون به یک خواست عمومی و فراگیر در منطقه تبدیل شده است. این واقعیات در عین حال تیر خلاصی بر پروژه اصلاح طلبی حکومتی در ایران زده است. تحولات معاصر عزم توده های مردم برای سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی را تشدید کرده است.  

٣- شکست جریان اصلاح طلبی در رويدادهاى سال ٨٨ تاثیرات جدى بر موقعیت جریانات اپوزیسیون بورژوایی گذاشت. اپوزیسیون بورژوایی ایران٬ اعم از نیروهای متفاوت جنبش ملی – اسلامی و بخشهای عمده جنبش ناسیونالیسم پرو غربی که در این دوره سیاستهای خود را به جریان اصلاح طلب درون حکومت اسلامی گره زده بودند٬ ضرورتا در شکست این جریانات سهیم شدند و نتوانستند بمثابه یک آلترناتیو ارتجاعی در اوضاع کنونی قد علم کنند. اما با عروج جنبشهای سرنگونی طلب و خیزش توده های مردم زحمتکش در منطقه ما شاهد تجدید آرایش در صفوف اپوزیسیون بورژوائى بمنظور مقابله با اوضاع جدید هستیم. شکل دادن به آلترناتیوهای "رهبری"٬ تلاش برای ایفای نقش چلبی ها٬ غنوشی ها و عمر سلیمان ها٬ از ارکان این پروژه های ارتجاعی است. این جریانات میکوشند با گرد آوری و ایجاد ائتلافی از عناصر رانده شده از رژیم اسلامی٬ بخشهای مختلف جنبش ملی – اسلامی٬ برخی جریانات قوم پرست و نیروهای ناسیونالیسم پروغربی٬ چتر جدیدی برای اتحاد اپوزیسیون راست و محافظه کار فراهم کنند. خصلت عمده این تلاشها ضدیت با کمونیسم و کارگر و آزادیخواهی است. این جریانات در پروسه سرنگونى و در فردای سرنگونی رژیم اسلامی٬ با پرچم "حقوق بشر" و "دمکراسی"٬ تلاش دارند که آلترناتیو ارتجاعی خود در دفاع از حاکميت سياسى سرمایه و تداوم استثمار اقتصادى و کارمزدی را به کارگران و مردم زحمتکش حقنه کنند. 

۴- در چنین شرایطی کمونیسم کارگری در موقعیتی استثنایی و تعیین کننده براى تاثیر گذاری بر روند تحولات سیاسی و شکل دادن به آینده ای آزاد٬ برابر و مرفه برای همگان قرار گرفته است. از یک طرف خیزش های توده ای در منطقه و سرنگونی رژیمهای استبدادی بر مطلوبیت آلترناتیو انقلابی و کارگری افزوده و از طرف دیگر دفاع اپوزیسیون بورژوایی از سیاست ریاضت کشی اقتصادی در متن تشدید فقر و فلاکت و بیکاری و گرسنگی و همچنین سهیم شدن در ورشکستگی پروژه اصلاح طلبی حکومتی موقعیت اپوزیسیون راست محافظه کار را بیش از گذشته تضعیف کرده است. کمونیسم کارگری تنها آلترناتیو انقلابی و بیانگر خواستهای دیرینه توده های مردم کارگر و زحمتکش برای دستیابی به یک زندگی انسانی است. کمونیسم کارگری جنبشی است که میتواند در این تلاقی اجتماعی نیروی جنبش آزادی زن و جنبش خلاصی فرهنگی جوانان را در کنار خود برای یک تعیین تکلیف سرنوشت ساز در جامعه داشته باشد.

۵- کمونيسم کارگرى ميتواند و بايد بعنوان رهبر اعتراض عليه حکومت فقر و اختناق سرمايه بميدان بيايد. يک شرط مهم پيروزى کمونيسم کارگرى در گرو حاکم شدن افق انقلابى و کمونيستى طبقه کارگر در مبارزه توده اى برای سرنگونی رژیم اسلامی است. حزب توجه ويژه رهبران و فعالين کمونيست و آزادیخواه و برابری طلب را به موقعيت خطير کنونی جلب میکند. حزب بر ضرورت عاجل آمادگى سياسى و سازمانى در اين اوضاع خطير تاکيد دارد و راسا براى رفع موانع پيروزى تلاش ميکند. نباید اجازه داد تا در فردای محتوم سرنگونی رژیم اسلامی بار دیگر اشکالی از استبداد سلطنتی و اسلامی بر زندگی و مقدرات مردم حاکم شود. تنها یک انقلاب اجتماعی میتواند تضمین کننده خواستهای برحق توده های مردم باشد.

 

مصوب دفتر سياسى حزب به اتفاق آرا
سپتامبر ٢٠١١